فصل دوم (زمستان95)
فصل اول (پاییز 95) قسمت دوم !
فصل اول ( پاییز95 )
فصل جدید
دوست دارم فصل جدیدی از زندگیت را با روشهای جدید برایت به یادگار بگذارم تمام تلاشم را میکنم !
نویسنده :
مامان
11:59
میلاد تو زیباترین خاطره ی حک شده بر قلب من است !
پسرم ... در تمام این چهار سال سعی کردم بهترینهایت را بنویسم تا بخوانی و دلشاد شوی اگر گاهی برایت خطی به یادگار نگذاشته ام دلیل بر این نیست که تو آن وقتها برایم مهم نبوده ای بلکه در آن هنگام از همه چیز برایم مهمتر بوده ای!و همه ی جسم و روحم به تو معطوف بوده ! فرزندم ... امیدوارم مهربان بنده نواز در ...
نویسنده :
مامان
16:50
تولدت مبارک عزیز دلم...!
سفر به جنوب ایران 14 بهمن ماه 93!
سلام این عکسها حاصل بلوتوث از گوشی بابا است ! اشتباه نکنید ...با اتوبوس نرفتیم با ماشین خودمون رفتیم ولی محمد صدرا هرکجا اتوبوس میدید باید سوار و پیاده میشد ! سلام داریم آماده میشیم بریم سفر قلعه فلک الافلاک ..خرم آباد ...اذان مغرب سرد نبود ولی خنک بود عکس دو نفره بچه ها با نمای کامل قلعه توی غروب توی گوشی من بود مرقد علی ابن مهزیار اهوازی...اهواز ..12 ظهر خیلی دوست داشتم اینجا رو ببینم از آرامشی که توش بود خیلی شنیده بودم ولی ما که رسیدیم هم هوای اهواز کثیف بود هم اینجا صدای بنایی خیلی می اومد توش پر از گنچشک بود که آزاد برای خودشون بالای ضریح پرواز میکردن و روی فرشها میپریدن...
نویسنده :
مامان
1:38