تولد یک سالگی قسمت دوم !
تولد یک سالگی قسمت دوم ! سلم تا یادم نرفته میخوام تشکر کنم!
از همه کسانی که توی تولد یک سالگی شما سهم بسزایی داشتند!
قبل از تولد
طراحی کارت دعوت ------ عکسهای خوشگلت که به سقف وصل شده بود---------
فلش ها ی دم در--------خوش آمد گویی دم در--------------عکس روی کارت تولدت ----------
با همکاری من و حدیث و مریم دختر خاله هات بود !
البته بیشتر بیشتر دختر خاله مریم !
خاله عادله که دور همه عکسها روبرات قیچی کرد و با دستور من اون گلها یآبی که به سقف آویز شده بود رو درست کرد !
حدیث و زهرا و خاله فایزه و خاله عادله که روز قبل از تولد اومدن کمکم برای تزیین !
خاله فایزه و حدیث تلمبه باد کنک بودند و خاله عادله و زهرا نقش نردبان رو بازی میکردن !
روز تولد
زن عموهات در تهیه اولویه خیلی به دادم رسیدند کمبود ظرف و یخ رو هم برام جبران کردند
عزیز جون که قبل از تولد اومد به تو غذا داد تا من بخوابونمت !
حدیث خاله اعظم :1-درست کردن موهای من!
2- پذیرایی
3-انجام بسیاری از خرده فرمایشات من به سرعت !
خاله آذر :پذیرایی و چایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!
عمه مریم و حدیث:تهیه ساندویچ الویه بقیه در حاشیه(خاله عادله و زنعمو ها و فاطمه خاله اکرم و زهرا و سارا !)
زهراو سارا جارو و مرتب کردن خونه بعد از رفتن مهمانها!
بعد از تولد
زن عموها بسی کمک بسیار نمودند در مرتب نمودن !
از خودم هم تشکر میکنم که تا 5 صبح کارت دعوت درست میکردم
برای تزیینات نظر می دادم
از اول تا آخر تولد مبلمان عسلم بودم که منو میخواست و گریه می نمود !
یه تشکر ویژه ویژه ویژه !
یه تشکر ویزه از عزیزترینم که برای ما همیشه دست به جیبه و خرده فرمایشات من رو توی اون گیرو دار انجام میداد!
عزیزم .....ببخش که امسال توی تولد پسرت نبودی !
قول میدم دیگه تولد بی تو نگیرم !
کادوی یه بابای مهربون !
عزیزجون و خاله ها
دستشون درد نکنه!
یک دست لباس خوشگل دایی سعید بابا زحمت کشید !
به ترتیب خاله حشی،شقایق،بیتاو محمد رضا
رکابی و شورت پرهام
بلوز شلوار آبی زن عمو جواد
بلوز شلوار قهوه ای دختر عمو معصومه
یه بلوز تک عمه فاطمه بابا
یه بلوز تک قرمز هم عروس عمه فاطمه
زن عمو محسن بابا
یاسمن جون تفنگ ،شقایق جون خرسی و لباس
این خرسی رو از همه کادوهات بیشتر دوست داری!
لگو بچه های خاله اعظم
تفنگ زن عمو جمشید بابا
ماشین ها فایقه جون
هواپیما پرهام کوچولو
ماهیگیری محمد سپهر
بقیه هم کادوهای نقدی دادند!
مامان جون 25 هزار تومان !
عمه مریم ...........
خاله اکرم ...........
خاله آذر............
خاله های بابا ............
عروس خاله بابا...........
عمه اکرم بابایی هم زحمت کشیدند و برامون ظرف اوردن عکسشو ندارم !
دست همه درد نکنه!
راستی رفتیم برات واکسن هم زدم اصلا گریه ای درکار نبود !
فقط 3 شب بعد تب کردی اون هم نه خیلی شدید
الحمدلله این دفعه هم به خیر گذشت!
محمد صدرای خوابالو میره واکسن بزنه !
دورش بگردم که خوشگل لم میده روی آدم !
راستی یه سفر هم بعد از تولدت به قم و جمکران داشتیم با ماشین جدید بابا !
هوا سرد بود توی پتو لالا کرده بود عسلم !
خوب دیگه حرفی نمونده !
از اینکه حوصله به خرج دادین ممنون !
میخواستم عکس کارتش هم بذارم ولی باشه بعد !
