سفر به جنوب ایران 14 بهمن ماه 93!
سلام
این عکسها حاصل بلوتوث از گوشی بابا است !
اشتباه نکنید ...با اتوبوس نرفتیم با ماشین خودمون رفتیم
ولی محمد صدرا هرکجا اتوبوس میدید باید سوار و پیاده میشد !
سلام داریم آماده میشیم بریم سفر
قلعه فلک الافلاک ..خرم آباد ...اذان مغرب
سرد نبود ولی خنک بود
عکس دو نفره بچه ها با نمای کامل قلعه توی غروب توی گوشی من بود
مرقد علی ابن مهزیار اهوازی...اهواز ..12 ظهر
خیلی دوست داشتم اینجا رو ببینم از آرامشی که توش بود خیلی شنیده بودم
ولی ما که رسیدیم هم هوای اهواز کثیف بود هم اینجا صدای بنایی خیلی می اومد
توش پر از گنچشک بود که آزاد برای خودشون بالای ضریح پرواز میکردن و روی فرشها میپریدن !
از سلما با گنجشکها هم عکس داشتم که ....
دریا ....بندر دیلم ...ساعت حول و حوش 5 بعداز ظهر
دخترک نبات میخورد ..پسرک دل به دریا میزند !
این عکس رو میدم بزنن روی شاسی...دوستش دارم !
مگه راضی میشد بیاد بریم ؟؟؟
همش التماس میکرد که خاک بازی کنه
هوا خیلی خنک بود !
غروب بندر دیلم !
دریا .....بندر گناوه..... 11 صبح !
قصدمون اون موقع دریا نبود یه هو رفتیم... بچه ها لباس نداشتن !
زیر پوش پسرک رو کردیم تن دخترک !
پسرک هم با لباس زیر و بدون مایو !
کلی هم توی قایق موتوری و سوار بر موتور ساحلی عکس گرفتیم !
قاشق رو از توی گل ها پیدا کردن و چنان قشنگ نوبتی باهاش بازی میکردن که من باورم نمیشد !
از قیافه آخرشون فیلم داشتم
سرتا پا گلی........... از لای موهاشون گرفته تا انگشتهای پاهاشون !
خیلی خوب بود چله ی زمستون رفته بودیم ولی هوا عالی بود !
خود جنوبی ها کاپشن و پلیور داشتن !
همان طور که در عکسها مشهود است
فقط وروجکان ما لخت بودند و توی آب و ساحل بازی میکردن !
حرم احمد ابن موسی ....شاهچراغ ...پس از نماز مغرب ...روز جمعه !
دو نفره هاشون توی گوشی من بود !
همیشه به شادی و دل خوش بریم مسافرت ان شالله !