روزهایم ...
وروجک مامان هرروز داره دلبری میکنه
این روزها که مامانش خیلی حال خوشی نداره (به دلایل متعدد)
با مامانی همکاری میکنه !
اگرچه گاهی وقتها مامانی دلش میخواد از دست وروجکش سربذاره به کوه !
عسلم نماز میخونه چه سجده هایی میره !
جارو میکشه
دستمال میکشه
فرشها رو صاف میکنه
پشتی ها رو مرتب میکنه !
چند وقت پیش توی تی وی یه آقایی داشت آب پرتقال میخورد دادمیزنه آپ آپ !!!
رفتم براش آب آوردم لیوان رو پرت میکنه اشاره میکنه به تی وی میگه آپپپپپ!
حالامن آب پرتقال از کجا بیارم ؟؟؟
آقاهه هم نامردی نکرد و تاته لیوان رو خورد بچم چه قدراشک ریخت !
یه روز رفتیم پارک تنهایی بدون بابا !
انقدر خورد به درو دیوار که پشیمون شدم از بردنش!
زودی گذاشتمش توی کالسکه و آوردمش!
تازه یاد گرفته میگه پسته :بسه!
انقدر خوشگل میگه آدم میخواد گازش بگیره !
اینم یه سری عکس از عسل طلای مامانی!
یه روز رفتیم آویشن و جاجغ و . .چیدیم !
بابایی هم هوای منو داشت !
یه روز رفتیم پارک و من جارو پیدا کردم !
بعد این جوری جارو زدم ....!
یه روز رفتیم استخر عمو اینها
انقدر درگیر آب شدیم که استخر پر نشده پریدیم توش!
وقتی بیرون اومدم لباسهام پوشیدم و زن عمو بغلم کرد
من هم محو چتر کنار استخر بودم !
بعدش هم کلی توی آفتاب توی حیاط چرخیدم و حسابی افتاب سوخته شدم !
یه بعد از ظهر خنک توی حیاط خونه آقا جون
با هم به گلها میرسیدیم !
توی حیاط خودمون محو تماشای توتو !
اَه ....توتو ؟کجا رفتی؟؟؟
میگم اگه حمله کردن اینجوری پناه میگیریم !
از بس آب میخورم مامانم برای راحتی خودش منو گذاشته اینجا 3 تالیوان کامل آب خوردم !
چه خوب !!!عزیز جون بهم کار نداره !
یه کم هم اینجوری آب خوردم
یه روز رفتیم امامزاده تا من دوستای جدیدمو ببینم !
بدون گفتن مامان خودم ضریح رو میبوسیدم
مامان فدای اون بوسه های کوچولوت !
بدو مامان بریم دوستامون و ببینیم ...
داستانی داشتیم ها!
دوستای دوران مجردی مامان هر کدوم با یه نی نی جغله !
این پسره از من میترسه باورتون میشه؟؟؟
من فقط شیشه آب و اسباب بازی و لیوان وکفششو و ..رو ازش گرفتم نمیدونم چرا میترسه !
فاطمه که اینقدر کوچولو بود که سرش هم بالا نمی موند
محمد حسین هم که همش از من می ترسید
ولی با محدثه خیلی دوست شده بودم
ببینم مامانش چی میخواد بهش بده ....؟
به همه از خوراکی های من دادن تا آروم بشینیم و عکس بگیرن !
اینم صورت یه فاطمه توپولو !
از مامانش دلم گرفت یه کم این بچه رو ورزش نداده
5 ماهشه مثل یه تیکه گوشت بی استخوون میمونه !
چه قدر هم ریزه