آقا محمد صدراآقا محمد صدرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

محمد صدرا جان

اللهم عدتی ان حزنت... 😍

روزهایم ...

1391/3/11 9:54
نویسنده : مامان
235 بازدید
اشتراک گذاری

وروجک مامان هرروز داره دلبری میکنه

این روزها که مامانش خیلی حال خوشی نداره (به دلایل متعدد)

با مامانی همکاری میکنه !

اگرچه گاهی وقتها مامانی دلش میخواد از دست وروجکش سربذاره به کوه !

عسلم نماز میخونه چه سجده هایی میره !ماچ

جارو میکشه بغل

دستمال میکشه تعجب

فرشها رو صاف میکنه ناراحت

پشتی ها رو مرتب میکنه !متفکر

چند وقت پیش توی تی وی یه آقایی داشت آب پرتقال میخورد دادمیزنه آپ آپ !!!

رفتم براش آب آوردم لیوان رو پرت میکنه اشاره میکنه به تی وی میگه آپپپپپ!تعجب

حالامن آب پرتقال از کجا بیارم ؟؟؟سوال

آقاهه هم نامردی نکرد و تاته لیوان رو خورد بچم چه قدراشک ریخت !گریه

یه روز رفتیم پارک تنهایی بدون بابا !

انقدر خورد به درو دیوار که پشیمون شدم از بردنش!

زودی گذاشتمش توی کالسکه و آوردمش!اوه

تازه یاد گرفته میگه پسته :بسه!

انقدر خوشگل میگه آدم میخواد گازش بگیره !گاوچران

 

 

 

اینم یه سری عکس از عسل طلای مامانی!

 

 

 

 

یه روز رفتیم آویشن و جاجغ و . .چیدیم !

 

 

بابایی هم هوای منو داشت !

 

 شکلکهای جالب آروین

یه روز رفتیم پارک و من جارو پیدا کردم !

 

 شکلکهای جالب آروین

بعد این جوری جارو زدم ....!

 

 شکلکهای جالب آروین

یه روز رفتیم استخر عمو اینها

انقدر درگیر آب شدیم که استخر پر نشده پریدیم توش!

 

 شکلکهای جالب آروین

 

 

 شکلکهای جالب آروین

 

 شکلکهای جالب آروین

وقتی بیرون اومدم لباسهام پوشیدم و  زن عمو بغلم کرد

من هم محو چتر کنار استخر بودم !

 

 شکلکهای جالب آروین

بعدش هم کلی توی آفتاب توی حیاط چرخیدم و حسابی افتاب سوخته شدم !

 

 شکلکهای جالب آروین

یه بعد از ظهر خنک توی حیاط خونه آقا جون

با هم به گلها میرسیدیم !

 

شکلکهای جالب آروین

توی حیاط خودمون محو تماشای توتو !

 

شکلکهای جالب آروین

اَه ....توتو ؟کجا رفتی؟؟؟

 

شکلکهای جالب آروین

میگم اگه حمله کردن اینجوری پناه میگیریم !

 

شکلکهای جالب آروین

از بس آب میخورم مامانم برای راحتی خودش منو گذاشته اینجا 3 تالیوان کامل آب خوردم !

 

شکلکهای جالب آروین

چه خوب !!!عزیز جون بهم کار نداره !

 

شکلکهای جالب آروین

یه کم هم اینجوری آب خوردم

 

 شکلکهای جالب آروین

یه روز رفتیم امامزاده  تا من دوستای جدیدمو ببینم !

بدون گفتن مامان خودم ضریح رو میبوسیدم

مامان فدای اون بوسه های کوچولوت !

 

شکلکهای جالب آروین

بدو مامان بریم دوستامون و ببینیم ...

 

شکلکهای جالب آروین

داستانی داشتیم ها!

دوستای دوران مجردی مامان هر کدوم با یه نی نی جغله !

این پسره از من میترسه باورتون میشه؟؟؟تعجب

من فقط شیشه آب و  اسباب بازی و لیوان وکفششو و ..رو ازش گرفتم نمیدونم چرا میترسه !نیشخند

فاطمه که اینقدر کوچولو بود که سرش هم بالا نمی موند

محمد حسین هم که همش از من می ترسید

ولی با محدثه خیلی دوست شده بودممتفکر

 

شکلکهای جالب آروین

ببینم مامانش چی میخواد بهش بده ....؟

 

شکلکهای جالب آروین

به همه از خوراکی های من دادن تا آروم بشینیم و عکس بگیرن !

 

شکلکهای جالب آروین

اینم صورت یه فاطمه توپولو !

از مامانش دلم گرفت یه کم این بچه رو ورزش ندادهقهر

5 ماهشه مثل یه تیکه گوشت بی استخوون میمونه !ناراحت

چه قدر هم ریزه قلب

 

شکلکهای جالب 
آروین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)