عاشقتم عسل
دیروز بردمت حموم !
بعد از 10 روز دیگه خودم هم دلم به حالت میسوخت !
این چند وقت به دلیل پاره ای از وقایع نتونسته بودم ببرمت حموم!
بچه های خاله اعظم خونمون بودن رفتیم حموم و عسلم کلی بازی کرد!
بیرون که اومد و لباس پوشید حسابی با بادکنک بازی کرد بازی که نه چون از بادکنک چندشش میشه چه خالی چه پر!
شب رفتیم خونه عزیز برای شام و عسلک مامان چند ساعتی بود که نخوابیده بود یه کم بی قراری کرد و زودی اومدیم خونه !
ساعت 10 با بابایی دو تایی چه خواب عمیقی رفته بودند!
دستم زیر سر عسلم بود و شیر خوردنش که تموم شد بوسه بارونش کردم !
خدایا شکرت!
این نی نی ناز رو توی بغلم گذاشتی و من هر لحظه شکرت میکنم !
نزدیک به یک ساعت به چشمای بسته محمد صدرا خیره شده بودم زیر نور آبی چراغ خواب!
این روزها درگیر کارهای تولد هستم !
کلی فکرکردم تا به نتیجه رسیدم که چه وقت و چه جوری برات تولدبگیرم !
کارت دعوتت رو نظرش از من و اجراش از دختر خاله جون (مریم )بوده کلی زحمتش دادم اگه به نتیجه برسه !
این روزها وقتی کاردارم میفرستمت بالا پیش زن عموهات تا یه نیم ساعت پیششون باشی و من زندگی رو مثل دسته گل کنم!
از بس بلا شدی و در عرض یک دقیقه همه جا رو کن فیکون میکنی!ماشاالله !
تازگیها چیزهای زیادی یاد گرفتی !
یاد گرفتی سوت بزنی از این سوتها که دست داورها هستن !
ساز دهنی هم خیلی خوب میزنی با دندونات میگیریش و چار دست و پا میری و سوت میزنی !
از مبلها میکشی بالا و کلی دورشون میزنی از سر به ته و بالعکس!
من هم باید از جلوی مبلها چهار دست و پا برم که یکبار نیافتی پایین !
جورابهاتو که درمیارم از پات و میگم جورابت کو؟؟؟
برش میداری و میذاریش روی پات و میگی:اَه..اَه....@!!یعنی بپوش برام !
یه چکمه کوچیک سفالی داریم که جای خودکاره
یه شب داشتی باهاش بازی میکردی بابا گفت :کفش!
بعدش همش تو میگفتی:دَبچ !
چه قدر ذوقت رو کردیم و ازت فیلم گرفتیم !
یاد گرفتی در کمد گاز رو باز میکنی و میر ی توش میشینی و سُر میخوری توی ادویه ها!
انقدر کلید پاور کامپیوتررو میزدی که بابا کیس رو گذاشت روی میز تادستت بهش نرسه !
حالا جای خالی کیس شده برات خونه!
یه روز داشتم چایی میخوردم از دست تو که همش میخوای دستت رو بکنی توی لیوان داد زدم :داغ !اوف!
بدو بدو چهار دست و پا رفتی نشستی جلوی بخاری و گفتی :آغ!
یاد گرفتی هر چی میخوای گریه میکنی و باید به دستش بیاری نمیدونم دیگه چرا کمتر گول میخوری!
چند وقت پیش بهت دنت دادم خوشت نیومد رفتم با طعم موزو توت فرنگی خریدم خیلی بد مزه است ولی تو خوب میخوری !
بنر حاجی فیروز زدم کنار وبت !
دلم هوای عید کرد
سبزه کاشتن........هفت سین چیدن....تخم مرغهای رنگی......
مهمون بازی..لباسهای نو نوار...آجیل ....و غیره
این روزها در کنا رتو و عزیزترینم
هر لحظه شاکر خدای بزرگی هستم که
مرا می بیند و نیازهایم را میفهمد!
تولدت رو پیشاپیش تبریک میگم نفسم !
........