دوستان خوبمون سلام !
دوستان خوبم از کیفیت بسیار پایین عکسها متاسفم !
این پست فقط جهت آپ کردنه !
ما اومدیم با عکسهای عسل!
بابایی روروئکم رو دستکار ی کردی دوباره !
بذار ببیبنم چه جوری درست میشه !
آخرین داد زدنها و مشت کوبیدنهای من
توی خونه ای که توش روزهای اول زندگیم رو گذرونده بودم!
این هم یه حموم داغ !
عافیت باشه مروارید مامانی!
باز هم بازی با کشوی کمد!
و این بار درون کشوی کمد!
ببینین من توی ساک لباسهام جا میشم!
آخرین خداحافظی با خونه ای که لحظه های خوبی رو توش با محمد صدرا گذروندیم
کاش هنوز مثل قدیمها یه خونه برای آدم ١٠٠ سال میموند!
بعدا من هر چی بخوام برای محمد صدرا این خونه رو توضیح بدم نمیشه !
براش بگم اینجا برای بار اول نشستی !
اینجا برای بار اول دستت رو گرفتی به مبل و ایستادی!
این قسمت خونه تا صبح گریه میکردی و با هم بیدار بودیم و بغل من بودی!
ورود به خونه جدید !
بابا چهار پایه رو برات نگه داشتم تا پرده نصب کنی نترسی ها!
بذار اول برم ببنم مامان داره چه میکنه!
اِه داره عکس میگیره !
توی خونه جدیدمون جا برای قایم شدن از دست مامان زیاد هست !
این چه جالبه من همش با توپش سرم میچرخه!
ساعت ١ نیمه شب خونه دوست بابایی!
من نمیدونم چرا نمی فهمم این وسیله با لباسها چه کار میکنه!
از فرط خستگی!!!
این کفشهام رو هم خیلی دوست دارم !
عکسها رو دیدین رفع زحمت کنین دارم تلویزیون میبینم!