داماد شدی
٨/١/٩٠ دوشنبه ساعت 11:15 صبح
بابا برات دکتر آورد خونه و من از خونه زدم بیرون!
توی کوچه برای آرامشت کلی دعا کردم!
عزیز هم بود وقتی اومدم توی خونه اونقدر گریه کرده بودی
که الان اصلا نمی خوام برام یادآوری بشه!
ولی تا یک ساعت گریه کردی
و دیگه ...تمام!
باندت کلی پاهات رو زخم کرده بود روز سوم بردیمت حموم دیگه همه چی تموم شد!
زیاد اذیت نشدی فقط همون 1-2 ساعت اول بود
جیگرم توی یک ماهگی داماد شد!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی