عرفه
امروز دلیل بی خوابی های شبانه اش رو فهمیدم وروجکم دندونهای نیش پایینش جوونه زده پس میشه 12تا دندون امروز بردمش دعای عرفه دمار از روزگارم درآورد نذاشت یه کلمه بفهمم از بس همش میگفت دَر! یعنی بریم بیرون ! عزیز رو تنها گذاشتیم و اومدیم بیرون همش دنبال پسر بچه ها میدوید و داداش داداش میکرد ! وروجکم سننتی خون شده چشماش رو میبنده و با صدای افتخاری یا شجریان دهنش رو باز میکنه و دستهاش رو تکون میده شیرین زبون شده دنبال آقا سوسکه میدوه و میگه :آسو !آسو ! بعد دمپای برمیداره و میره دنبال سوسکه باباش رو که میبینه دمپایی میده دستش و میگه بُکشش! این روزها تلفن رو میگیره دستش و با ژست خاصی تو...
نویسنده :
مامان
2:13